نوشته شده توسط : امیرحسین

 

بیا لب وا کنیم هم غصه من

بیا بیدار کنیم خوابیده ها رو

بیا آشتی بدیم با قصه هامون تموم دستای از هم جدا رو

بیا گلخونه کن ویرونه ها رو

که

قمری جای زاغا رو بگیره

نمیخوام گلدونه مادربزرگم رو طاقچه از بوی غربت بمیره

 

قفلای خونی صندوقچه ما هزارون سال گم کرده کلید

بیا با قلبامون رستم بسازیم

که اونکه دشمنه دیوه سپیده

بیا قفل و کلید رو مهربون کن

که سخته،سوت و کوره خونه هامون

بیا با دستای هم پل ببندیم

که رد شه قاصد از رودخونه هامون

که

رد شه قاصد از رودخونه هامون

***

قفلای خونی صندوقچه ما هزارون سال گم کرده کلید

بیا با قلبامون رستم بسازیم

که اونکه دشمنه دیوه سپیده

***

بیا گلخونه کن ویرونه ها رو

که

قمری جای زاغا رو بگیره

نمیخوام گلدونه مادربزرگم رو طاقچه از بوی غربت بمیره

 

 

 

برای دانلود ترانه اینجا کلیک کنید.



:: موضوعات مرتبط: داریوش(14) , ,
:: بازدید از این مطلب : 9744
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : سه شنبه 18 بهمن 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرحسین

وقتی که گل در نمی یاد

سواری اینور نمی یاد

کوه و بیابون چی چیه؟

 

وقتی که بارون نمی یاد

ابر زمستون نمی یاد

این همه ناودون چی چیه؟

 

حالا تو دست بیصدا

دشنه ما شعر و غزل

قصه مرگ عاطفه

هوای خوب بغل بغل

انگار با هم غریبه ایم

خوبی ما دشمنی

کاش من و تو می فهمیدیم

اومدنی رفتنیه

 

تقصیر این قصه ها بود

تقصیر این دشمنا بود

اونا اگه شب نبودن

سپیده امروز با ما بود

 

کسی حرف منو انگار نمی فهمه

مرده،زنده

خواب و بیدار

 نمیفهمه

 

کسی تنهایی مو از من نمی دزده

درد ما رو در و دیوار نمی فهمه

واسه تنهایی خودم دلم میسوزه

قلب امروزی من خالی تر از دیروز

 

سقوط من در خودمه

سقوط ما مثله منه

مرگ روزای بچگی

از روز به شب رسیدنه

دشمنی ها مصیبته

سقوط ما مصیبته

مرگ صدا مصیبته

مصیبته

حقیقته

 

 

تقصیر این قصه ها بود

تقصیر این دشمنا بود

اونا اگه شب نبودن

سپیده امروز با ما بود

 

 

 

برای دانلود ترانه اینجا کلیک کنید.



:: موضوعات مرتبط: داریوش(14) , ,
:: بازدید از این مطلب : 19231
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : سه شنبه 18 بهمن 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرحسین

اینک زیر نورافکن

اوج شعر من

آخرین پرده

قصه

قصه مردی که غرورش را رها نکرده

 

هرچه،هرچه که بود

مثه فانوس گرم و روشن بود

مثه هیچکس نبود

شبیه من بود

شبیه من بود

 

چون پرنده اگر لرزیدم

زیر باران اگر ترسیدم

وحشتم را به تو بخشیدم

سقوطم را به چشم دیدم

تا فهیمدم چه دل شکن بود

این راه من بود

این راه من بود

 

صد آه اگر کشیدم

سایه ای را سر نبریدم

صد بار اگر بوسیدی

من هزاران بار بوسیدم

 

زخم چین پیرهن

هدیه دوست وقت رفتن بود

هرگز برنگشتم

این راه من بود

این راه من بود

 

رفتن،بردن و باختن

عشق ورزیدن،سوختن و ساختن

دیروز،دیروز من راه دشوار مردافکن بود

راه رفته من، راه خوب بهتر شدن بود

راه قد کشیدن

 

این راه من بود

این راه من بود

 

خواب خوب بی قفس بودن

بی تو رفتن با تو برگشتن

خواب خنده لحظه به لحظه

آخر خون ته شکنجه

این تمام خواب وطن بود

این کار من بود

این کار من بود

 

درهم بودم

برهم بودم

اما خوده خودم بودم

ساده بودم

شبنم بودم

زخم گل را مرهم بودم

کارم از نو سرزدن بود

این راه من بود

این راه من بود

 

منم که جنگلی بی زمین بودم

به جرم کشف گل در اوین بودم

کنار هم قفس تنهاترین بودم

تو ساکت بودی و من واژه چین بودم

 

ترانه مال مردم

نت به نت

پیدا ولی گم بود

تمام حسرت من بوی گندم بود

 

رویا خوده بیداریه

زخم تو زخمی کاریه

کار تو بالا رفتن

رها شدن کار منه

 

این کار من بود

این کار من بود

این راه من بود

این راه من بود

 

 

 

 

برای دانلود ترانه با صدای داریوش اینجا کلیک کنید.

 

برای دانلود ترانه با صدای ابی اینجا كلیك كنید.

 

قسمت آبی رنگ توسط ابی اجرا شد اما در اجرای داریوش خونده نشد اما قسمت قرمز را داریوش در اجراش خوند اما ابی این قسمت رو در ترانه نخوند.

 

شما اجرای كدوم یك را بیشتر می پسندید؟داریوش یا ابی

:: موضوعات مرتبط: داریوش(14) , ,
:: بازدید از این مطلب : 9714
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : سه شنبه 18 بهمن 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرحسین

کفتر کشته پرندون نداره

تو خاک و خونها کشوندن نداره

 

داره از تنهایی گریم میگیره

توی این شهر دیگه موندن نداره

 

کی میشه که من و تو ما بشیم و رها بشیم

کی میشه که من و تو ما بشیم و رها بشیم

 

مرغ پر بسته که کشتن نداره

وقتی کشتی دیگه گفتن نداره

از یه دریچه تاریک و سیاه

پای پیر و خسته دیدن نداره

 

اگه تو باغچه فقط یه گل باشه

گل اون باغچه که چیدن نداره

هر درختی که یه روزی پیر میشه

اونو از ریشه سوزوندن نداره

 

کی میشه که من و تو ما بشیم و رها بشیم

کی میشه که من و تو ما بشیم و رها بشیم

 

فصل مردن واسه من کی میرسه

وقت پرواز من ازین قفسه

از من دربدر اینجا چی میخواد

بگیرید اگر که مقصد نفسه

 

بوی گل هم مثال اطلسی نیست

حرفای من مثه حرف کسی نیست

شعر من حرف قشنگ رفتنه

حرف تلخ تا دنیا دنیاست گفتنه

 

کی میشه که من و تو ما بشیم و رها بشیم

کی میشه که من و تو ما بشیم و رها بشیم

 

 

برای دانلود ترانه اینجا کلیک کنید.



:: موضوعات مرتبط: داریوش(14) , ,
:: بازدید از این مطلب : 11020
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 بهمن 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرحسین

 

 

سال سقوط

سال فرار

سال گریز و انتظار

فصل شکفتن فلز

سال سیاهه

2000

 

سال سقوط عاطفه

تا بینهایت

زیر صفر

نهایت معراج ذهن

اندیشه تفسیر صفر

تو ذهن ماشین های سرد

معنای عشق و احتیاج

روی نوار حافظه

یعنی یه درد بی علاج

 

سال به بن بست رسیدن

پنجه به دیوار کشیدن

از معنویت گم شدن

تن به غریزه بخشیدن

قبیله یعنی یه نفر

هم خونی معنا نداره

همبستگی خوابیه که تعبیر فردا نداره

 

 

سال سقوط

سال فرار

سال گریز و انتظار

پاییز تلخ و بی بهار

سال سیاهه

2000

 

سالی که خون تو رگها نیست

قلب فلزی تو سینه ست

وقتی که تصویر زمان

شکستگی آینه ست

قبیله یعنی یه نفر

 هم خونی معنا نداره

همبستگی خوابیه که تعبیر فردا نداره

 

تو اون روزایی که میاد

کسی به فکر کسی نیست

هرکی به فکر خودشه

به فکر فریادرسی نیست

همه بهم بی اعتنا

حتی به مرگ همدیگه

کسی اگه کمک بخواد

کی میدونه اون چی میگه

 

توی کتابای لغت سپیده برگا همیشه

نه دشمنی،نه دوستی

هیچی نوشته نمیشه

 

این ناگزیره واسه ما

سیر صعودی تا سقوط

همیشه قصه صدا تمومه با حرف سکوت

وقتی که آیینه عشق سیاه بشه زیر غبار

وقت طلوع فاجعه است

میرسه سال

2000

 

 

برای دانلود ترانه اینجا کلیک کنید.



:: موضوعات مرتبط: داریوش(14) , ,
:: بازدید از این مطلب : 14848
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 بهمن 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرحسین

برای من که در بندم چه اندوه آوری ای تن

فراز وحشت داری،فرود خنجری ای تن

 

غم آزادگی دارم

به تن دلبستگی تا کی؟

به من بخشیده دلتنگی،شکستن های پی در پی

 

درین غوغای مردمکش

درین شهر به خون خفتن

خوشا در چنگ شب مردن

ولی از مرگ شب گفتن

 

چرا تن زنده و عاشق کنار مرگ فرسودن

چرا دلتنگ آزادی،گرفتار قفس بودن

قفس بشکن که بیزارم از آب و دان در زندان

خوشا پرواز ما حتی به باغ خشک بی باران

 

درین غوغای مردمکش

درین شهر به خون خفتن

خوشا در چنگ شب مردن

ولی از مرگ شب گفتن

 

در آوار شب و دشنه چکد از قلب من خونها

که می بینم من عاشق ،چه ماری خفته در محراب

خوشا از بند تن رستن پی آزادی انسان

نمی ترسم من از بخشش که اینک سر که اینک جان

 

درین غوغای مردمکش

درین شهر به خون خفتن

خوشا در چنگ شب مردن

ولی از مرگ شب گفتن

 

اگر پیرم،اگر برنا اگر برنای دل پیرم

به راه خیل جان بر کف که میمیرند

اگر سر خورده از خویشم،من مغرور دشمن شاد

برای فتح شهر خون تو را کم دارم ای فریاد

 

درین غوغای مردمکش

درین شهر به خون خفتن

خوشا در چنگ شب مردن

ولی از مرگ شب گفتن

 

 

برای دانلود ترانه اینجا کلیک کنید.

 

 



:: موضوعات مرتبط: داریوش(14) , ,
:: بازدید از این مطلب : 7179
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 بهمن 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرحسین
رو به تو سجده میکنم دری به کعبه باز نیست

بس که طوافت کردم مرا به حج نیاز نیست

به هر طرف نظر کنم،نماز من نماز نیست

*****

مرا به بند نمی کشی ازین رهاترم کنی

زخم نمی زنی به من که مبتلاترم کنی

از همه توبه میکنم بلکه تو باورم کنی

*****

قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد

تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد

*****

عذاب میکشم ولی عذاب من گناه نیست

وقتی شکنجه گر تویی،شکنجه اشتباه نیست

*****

 

برای دانلود ترانه اینجا کلیک کنید.

:: موضوعات مرتبط: داریوش(14) , ,
:: بازدید از این مطلب : 23918
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 بهمن 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرحسین

 

خونه این خونه ویرون

واسه من هزار تا خاطره داره

خونه این خونه تاریک

چه روزایی رو به یادم میاره

 

اون روزا یادم نمیره

 دیواره خونه پر از پنجره بود

تا افق همسایه ما

دریا بود ستاره بود منظره بود

 

خونه،خونه جای بازی برای آفتاب و آب بود

پر نور واسه بیداری

پر سایه واسه خواب بود

 

پدرم میگفت قدیما

کینه هامون دور انداخته بودیم

توی برف و باد و بارون خونه را با قلبامون ساخته بودیم

 

خونه عشق مادرم بود

که تو باغچه ش گل اطلسی می کاشت

خونه روح پدرم بود

چیزی رو هم پایه خونه دوست نداشت

 

خونه،خونه جای بازی برای آفتاب و آب بود

پر نور واسه بیداری

پر سایه واسه خواب بود

 

سیل غارتگر اومد از تو رودخونه گذشت

پلا رو شکست برد ،زد و از خونه گذشت

دست غارتگر سیل خونه رو ویرونه کرد

پدر پیرم کشت،مادر دیوونه کرد

 

حالا من موندم این ویرونه ها

پر خشم و کینه دیوونه ها

من زخمی،من خسته من پاک

مینویسم آخرین حرف رو خاک

 

کی میاد دست توی دستم بذاره

تا بسازیم خونمون دوباره

کی میاد دست توی دستم بذاره

تا بسازیم خونمون دوباره 

 

 

برای دانلود ترانه اینجا کلیک کنید.

 

 



:: موضوعات مرتبط: داریوش(14) , ,
:: بازدید از این مطلب : 19289
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 بهمن 1390 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد